* دلنوشته های وستام *

من نیمه شبی با خواندن کتابی به آینده رفتم

* دلنوشته های وستام *

من نیمه شبی با خواندن کتابی به آینده رفتم

* دلنوشته های وستام *

اینجا سرزمین بازی با واژه هاست.
اینجا مهربانی را مهر ناهنجاری میزنند.
اینجا صفات انسانی را ریشه اش کمتر کسی میداند.

پیام های کوتاه
نویسندگان

۱۳ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

کاش می فهمیدی
بغض آنقدر بیخ گلویم را گرفته،
که اگر هم بخواهم صدایت کنم
امانم نمی دهد.!
کاش می فهمیدی
خوشبختی هایم دارند خاک می خورند
و من دلم نمی آید بی تو
خاطره شان کنم!
کاش می فهمیدی
دیگر حوصله ی
فهمیدن
این همه نبودنت را ندارم!

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۵ ، ۱۰:۱۴
وستام گودرزی

تو چه فکر کرده ای؟!
خیال میکنی اگر
داد و فریاد کنی،
اخم کنی برای من،
چه اتفاقی می افتد مثلا ؟!

عشق به نفرت تبدیل میشود؟!
شعرهایم را آتش میزنم؟!
از دوست داشتنِ تو ،
دست میکشم؟!
نه عزیزم!
بیهوده چنین توقعاتی
نداشته باش از کسی که
با خیالت نفس میکشد،
پلک میزند،
قدم برمیدارد؛
و با فکرت زندگی میکند !

پس خواهش میکنم
از من نخواه فراموشت کنم؛
نخواه دست بکشم از
تکاپو برای رسیدن به تو ؛
نگو چنین احساسِ نابی را که
مالکی چون "تو" دارد، رها کنم
و همچنان به زندگی ادامه دهم؛
آن هم در دنیایی که
آدمهایش
هیچکدام شبیهت راه نمیروند !!
شبیهت حرف نمیزنند !!
این آدمها
بویِ تو را نمیدهند !
نگاهِ تو را،
صدایِ تو را،
ندارند...
واقعا ندارند عزیزِ من!!

اینکه از من بخواهی
در دنیایی خالی از تو
زندگی کنم،
درست مثل این است که
بگویی: "بمیر !"....
تو که دلت نمی آید؛
می آید ؟!

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۵ ، ۱۰:۱۱
وستام گودرزی

شانه ات را دیر آوردی سرم را باد برد

خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد

من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند

نیمم آتش سوخت نیم دیگرم را باد برد

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۵ ، ۰۲:۴۸
وستام گودرزی

شما چون فصلهای سال هستید

زیرا در زمستان خود بهار را انکار می کنید

در حالی که بهار سرسبز هرگز شما را انکار نمی کند ،

بلکه در سنگین ترین خواب غفلت به روی شما لبخند می زند

بی آنکه خشمگین شود و یا با شما ستیز کند و صفا و یکرنگی را نادیده بگیرد .

جبران خلیل جبران

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۵ ، ۰۲:۳۸
وستام گودرزی

دوست داشتن را
میتوان از توجه اش فهمید
وگرنه
حرف را که
همہ می توانند بزنند..

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۵ ، ۰۲:۱۳
وستام گودرزی

در زنـدگی هرکس بــاید یک نفر باشد ...
مرد یا زن بــودنش مهـم نیست ...
فقط باید یــک نفـر باشد ...
یک آدم ...
یک دوســــــت ...
یک همـــــــدم ...
یک رفیـــــــــق ...
یک نفـر که جــویای حالــت باشد ...
که نگرانــت باشد ...
که تو را بهتــــر ازخـــــودت بشناسد ...
یک نفر که شماره اش را بگیری و بگویی حالم بد است ..
شنیدن همین یک جمله کافیست تاکار و زندگی اش را تعطیل کند ... 
و خودش را به تو برساند ...
آخر خوشبختــیست !!
یک نفر درزنـــدگیت باشد ...
که تنها نباشی ...
که تنها نمـــانی ...
ارسال توسط پیامک بیان

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۵ ، ۰۲:۱۱
وستام گودرزی

دلتنگی لجبازترین حس دنیاست . . . !
هر چه برایش توضیح دهی ؛
بیشتر پاهایش را به فرش دلت
می کوبد . . . ! ! !
گریه می کند . . .
بهانه می گیرد . . .
نق می زند . . .
خسته می شود . . .
و . . .
خوابش می برد . . . ! ! !
امان از لحظه ای که بیدار شود . . .
داغ دلش تازه می شود . . . ! ! !

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۵ ، ۰۲:۰۸
وستام گودرزی

عبارت های غلط :
۱. خدا بد نده !
۲. فراموش نکنی ها !
۳. ببخشید که مزاحمتون شدیم
۴. خسته نباشی
۵. دست شما درد نکنه !
عبارت های صحیح جایگزین :
۱. خدا به شما سلامتی بده
۲. یادت باشه
۳. ممنون که وقتتون رو در اختیارم گذاشتید
۴. خدا قوت
۵. خدا خیرتون بده / ممنون از لطفتون
ارسال با پیامک بیان

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۵ ، ۰۲:۰۴
وستام گودرزی

می خواهی قضاوتم کنی ؟
کفش هایم را بپوش
راهم را قدم بزن
دردهایم را بکش
سال هایم را بگذران
بعد قضاوت کن !
ارسال با پیامک

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۵ ، ۰۲:۰۲
وستام گودرزی

چه خبر از دل تو ؟
نفسش مثل نفسهای دل کوچک من میگیرد ؟ ؟
یا به یک خنده ی چشمان پر از ناز کسی میمیرد !
تو هم از غصه این قهر کمی دلگیری ؟
لحظه ای هم خبر از حال دل خسته ی من میگیری ؟
شود آیا که شبی
دل مغرور تو هم
فکر چشمان سیاه دگری را بکند
دست خالی ز وفایت روزی
قطره ای اشک ز چشمان ترم پاک کند
چه خبر از دل تو ؟
دانی آیا که در این کلبه ی درد
اندکی مهر تو بس بود ولی
دل بیرحم تو با این دل دیوانه چه کرد؟
راستی چه خبر از دل تو ؟

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۵ ، ۰۲:۰۰
وستام گودرزی