* دلنوشته های وستام *

من نیمه شبی با خواندن کتابی به آینده رفتم

* دلنوشته های وستام *

من نیمه شبی با خواندن کتابی به آینده رفتم

* دلنوشته های وستام *

اینجا سرزمین بازی با واژه هاست.
اینجا مهربانی را مهر ناهنجاری میزنند.
اینجا صفات انسانی را ریشه اش کمتر کسی میداند.

پیام های کوتاه
نویسندگان

اینجا سرزمین واژه هاست

دوشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۶ ب.ظ
بیخیال از هرچه در درون خود داشتم به پیشواز دلی میرفتم که گویی از آن سو امده بود. پیشتر بر لبانم سخت واژگانی را چون سیل جاری میکردم  گویی که هزاران ابر بر لبانم میگریست.
با واژه ها به نرمی سخن میگفتم...
آواز دلی دردمند را با فصلی از واژه ها مینوشتم تا که نبینند و نشنوند قصه  فصل من را
واژه هایم عاری از آه و سوز بود...
چرا که من با خویش و خود و خویشتن پیمان بسته بودم که روزی واژه هایم را برای غزلی دیگر بسرایم...
واژه هایم سرشار از تعهدی عاشقانه است.... اکنون
وستام. شیراز. در گاهی از زمان.28.3.1392

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۰۸
وستام گودرزی

نظرات (۱)

سلام.وبلاگت خیلی عالیه.دوست دارم با هم دوست بشیم و برای همیشه به مطالب وبسایت هم نظر بدیم.

آدرس سایتم : www.parska.ir

پاسخ:
ممنون دوست من
واقعا سپاس گذارم
ولی با عرض پوزش من جایی که کوچکترین تبلیغاتی وجود داشته باشه حضور ندارم
شمام سایت بسیار زیباسس دارین
سبز باشین و پاینده
بسیار متاسفام

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی