در سکوتی سرد
سه شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۳۹ ب.ظ
با سلام و سکوتی گرم
.............
...............
..................
در سکوتی که بیشتر شبیه صدای برکهای مردابی میماند
در نقطه ای از حیاط بی سنگ فرش
در گاهی از ثانیه های عمرم
در سراسوی تاریکی محظ که پیشتر ان را در خواب دیده بودم
زیر اسمانی که خود برستاره هایش نامی گذاشتم و کویرش را به درختان خونه باغ پدرم نسبت میدم
در میانه فصلی سرد به خود میبالم که : هنوز با واژه ها به نرمی سخن میگویم و ذات خویش را در پس پرده نهان نمیکنم
زاهدان شب چهارم _ در انی از خودم
......................
وستام.24 دیماه 1391
۹۴/۰۴/۱۶