بیشتر وقتا حس هیچ کاری رو ندارم....... نه برای بودن تو..... واسه درد غربت خودم
وقتی نیستی و هست بودنت واسه آدمای اطرافت خیلی چنگ به دل نزنه ، پس یعنی بری خیلی بهتره
نمونی خیلی بهت بیشتر خوش میگذره
ما ادما زود یاد گرفتیم زود همو سیاه کنیم. سفید کنیم. جدیدا همه رنگها رو هم اکتشاف کردیم. نقاط ضعف و قوت همه رنگهارو بلدیم. و واسه همینه چپ و راست رنگی میشیم.
زود همدیگر رو زندانی میکنیم.. زودم آزاد ... ولی یادمون میره یه شب بازداشتی چقد سخته
تو یه پوسیدگی دل فکری به حال هم نمیکنیم.
.
..
...
وقتی دلم میخشکه
...
...
..
.
اینجوری میشم. وستام گودرزی. در آنی از زمان. 17 اردیبهشت 1392